تاحالا به این موضوع فک کردی که ۵۰ سال دیگه ، داستان آشنایی با عشقتو چه طوری برا نوه ات تعریف میکنی ؟ اگه نمیدونی، حتما این مطلبو بخون
قدیما، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها پیش نوه ها می نشستن، گل میگفتن و گل میشنیدن ! و از خاطرات شیرین سال های قدیم تعریف میکردن و اگه جاش بود، نحوه آشناییشون باهمدیگه رو هم میگفتن .
اما حالا چی ! بزرگتر ها خصوصا پدربزرگ و مادربزرگا به خاطر اینکه از عرصه رقابت عقب نمونن، حرکت هایی میزنن در حد تیم ملی !
داستان از این قراره که میخوام، ببرمتون به ۵۰ سال دیگه که ایشالا هرکدومتون پدربزرگ یا مادربزرگ شدین ! ببینیم داستان آشنایی با عشقتونو چه جوری برا نوه تون تعریف میکنید ؟! آماده این ؟
– نوه : بابابزرگ ؟
– پدربزرگ : جونم نوه گلم ؟!
– نوه : چه طوری با مامان بزرگ آشناشدی ؟ میشه بگی ؟
– پدربزرگ : هییی !؟
– نوه : وات ؟!
– پدربزرگ : باشه میگم !
– نوه : منتظرم !
– پدربزرگ : نوه گلم اون موقع ها که مث الان بوق گرام نبود که ! ( بوق گرام : پیام رسان یا هرراه ارتباطی که در ۵۰ سال آینده شاهدش خواهیم بود !) یه گوشی اندرویدی بود و یه تلگرام !
– نوه : خب ؟!
– پدربزرگ : با کلی ذوق و شوق تلگرامو نصب کردم ، دیدم دوستام یکی یکی پیام تبریک و خوش آمد گویی فرستادن !
– نوه : بعدش ؟!
– پدربزرگ : چون تعداد پیام ها خیلی بالا بود ، منم رو عادتم برا همشون پیام ” مرسی عزیزم ❤️ ” میفرستادم . بعد چند روز دیدم یه خانمی بهم پیام داده که منظورت چی بوده از این پیام ؟! تازه فهمیدم اشتباهی برای اون خانم هم این پیامو اشتباهی فرستادم !
– نوه : عه؟! بابابزرگ !
– پدربزرگ : والا نوه گلم !
– نوه : خب حالا اون خانوم کی بود ؟!
– پدربزرگ : هیچی ! یکی از همکلاسی های دانشگاهم بود . بعدم کلی رفتم پی وی اش عذر خواهی کردم اما قبول نکرد ! اون خانم مادربزرگت بود !
– نوه : عه ؟ واقعا ؟
– پدربزرگ : آره نوه گلم ! این زندگی حاصل فرستادن اشتباه یه ❤️ بود . فقط یه ❤️
– نوه :
در همین حین حاج خانوم وارد میشود و دعوا بالامیگیرد ….
بله ، پنجاه سال دیگه به جای اینکه پدربزرگ و مادربزرگ از صفا و صمیمیت ، دوستی ، صداقت و چیزای خوب دیگه تعریف کنن ،
از نحوه آشنایی شون تو تلگرام میگن …
از مدیرگروه بودن میگن …
از زیاد بودن گروه های تلگرامی میگن …
از چک کردن این کانال به اون کانال میگن …
از وقت گذرونی های الکی تو گروه ها میگن …
دیگه خبری از صفا و صمیمت نیست ، خبری از دورهمی های خانوادگی نیست ، شاید دیگه خبری از زندگی نباشه ! همه چیز توی فضای مجازی باشه !
منبع : مطلب پنجاه سال دیگه داستان آشنایی با عشقتو ، چه طوری برای نوه ات تعریف میکنی؟! در سایت جلال ترابی - تکنومن